محل تبلیغات شما

ای کاش کلاغه برسه به خونش !!!!!



رباعیات دانشجویی ۱۴ رباعی ۲۷ بگذار تا به عشق ببازد جنون من او خواست زندگی کند اما بدون من آنقدر تیغ کهنه نشسته به هر رگم‌ این ترم ، مجتمع شده دارالفنون من !! رباعی دانشجویی۲۸ من از تو هیچ هم نگرفتم به دل ولی چون شعر‌نیچه‌ ام وسط چای و‌هل ولی هرگز تو عشق فلسفی ام را نخواستی هرچند ایده آل ترم از هگل ولی شاعر :مسعود بافقی زاده
رباعیات دانشجویی رباعی ۲۵ پیله بسیار شدم بگذار عشق بر تو آوار شدم بگذار عشق جزوه ات همدم شیرین من است مردم آزار شدم بگذار عشق رباعی ۲۶ آخر از کار تو بو برد و رفت پای این عشق بد آورد و‌ رفت توی دانشکده پیچیده که او از حراست دو سه چک ‌خورد ورفت شاعر :مسعود بافقی زاده
رباعی دانشجویی رباعی ۲۳ با عشق کلید را بزن » خواندی تو آنقدر که فیل باز دربندی تو حالا که روانشناس ترم هفتی با واژه قورباغه می خندی تو رباعی ۲۴ من با تو فقط به عشق مربوط شدم قربانی ساندویچ مخلوط شدم در سایت تمام نمره ها آمده است از شانس بدم دوباره مشروط شدم شاعر : مسعود بافقی زاده ​​​​​​
رباعی دانشجویی ​ رباعی ۲۱ بر رشته مواد هم عنایت داری با چای و نبات هم شکایت داری برخورد حقوقی تو با من غلط است هر چند که بر قلب ولایت داری رباعی۲۲ امروز‌ که شرط قهوه را باخته ای در ذهن ، هزار نقشه پرداخته ای من عاشق سازه های دلبازم و شیک اما تو مهندسی که سد ساخته ای . شاعر :مسعود بافقی زاده ​​​​​​
رباعی دانشجویی رباعی ۱۹ مانند فراعنه چه زیبا شده ای در دولت پهلوی، ثریا شده ای تاریخ ندیده چون تو دانشجویی در مذهب زرتشت اهورا شده ای رباعی ۲۰ اقرار نمی کند. منافق شده است تا وصف تو را شنیده ،عاشق شده است او زبده وکیل خوابگاه است ولی با بازی مافیا موافق شده است شاعر : مسعود بافقی زاده ​ ​​​​​​

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ Hosseinph1 پرسش مهر فروشگاههای زنجیره ای نوین بهپوش ایرانیان